وقتی هلندیها به خاطر ادویه آدم کشی کردند
تاریخ انتشار: ۹ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۶۷۷۶۱۱
در سال ۱۶۶۹ میلادی هلندیها با انگلیس معاهدهای به نام بریدا را امضا کردند که به موجب آن "جنگ انگلیسی هلندی دوم" به پایان میرسید، و هلندیها براساس این معاهده، منطقه منهتن (نیویورک کنونی) را در عوض کوتاه آمدن انگلیسیها از جزایر باندا (اندونزی کنونی) به انگلیسیها واگذار میکردند. اما سوال این است که چرا جزایر باندا برای هلندیها مهم بود تا جایی که منهتن را دادند و جزایر باندا را گرفتند؟
ادویههای آسیایی، اروپاییها را به جوش و خروش میآورد
در زمانی که هلندیها برای کسب حق استقلال از حکومت اسپانیا در حال مبارزه در جنگی موسوم به "جنگ هشتاد ساله" (۱۵۶۶_۱۶۴۸) بودند، در یک تناقض عجیب داشتند آزادی را از ملت دیگری میگرفتند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از بین جزایری که هلندیهای تشنه استعمار آن بودند، میتوان به جزایر باندا اشاره کرد. جزایر باندا از ده جزیره آتشفشانی کوچک در فاصله دو هزار کیلومتری جزیره اصلی جاوا (جاکارتای امروزی) تشکیل شده بودند و به "جزایر ادویه" یا "جزایر پادشاهان" معروف بودند، این منطقه از دنیا به کاشت ادویههای مهم آن زمان شهرت داشت و به همین دلیل تقریبا محل رقابت استعماری بین نیروهای اروپایی بود.
چیزی که توجه هلندیها را در این جزیره به خود جلب کرد جوز هندی بود که فقط در این منطقه به مقدار زیاد یافت میشد و اروپاییها بر این باور بودند که جوز هندی قدرت درمان همه بیماریها را دارد و تقویت کننده مغز و فعال کننده نیروی جنسی است، در آن جزایر هزاران بومی به کشت و برداشت جوز هندی مشغول بودند و "اورنگکیا" یا"طبقه مردانثروتمند" بر آنها حکومت میکردند.
در سال ۱۶۰۲ میلادی و بعد از اندکی از شروع سفرهای استکشافی هلندیها، جمهوری هلند شرکت هند شرقی هلندی را برای تنظیم و حمایت از حرکت تجارت هلندی با جزایر هند شرقی و سواحل اقیانوس هند تاسیس کرد، این اتفاق دو سال بعد از تاسیس شرکت بریتانیایی شرکتهندشرقی انگلیسی رخ داد.
البته شرکت هلندی بیشتر از اینکه یک شرکت باشد دولت بود و جنبههای اقتصادی، سیاسی و نظامی داشت. حکومت هلند حق احتکار دریانوردی و تجارت منطقه را به شرکت اعطا کرد و به آنها حق ساخت قلعه و تشکیل نیروهای مسلح یا نیروهای حفظ امنیت را داد و حتی شرکت هلندی قاضی و حاکم را در جزیره تعیین کرد و به آنها اجازه فعالیتهای اداری داد تا بتواند شرایین زندگی را در این جزایر به دست بگیرند.
جزایر پاندا، به میگرن امپراتوری هلند تبدیل شد
پس از دههها حضور استعمار در منطقه که هرگز مورد استقبال مردم محلی قرار نگرفت، هلندیها آنها را تهدید کردند که اگر به آنها حق انحصار تجارت ثروت منطقه و شرایطشان را ندهند، از زور استفاده خواهند کرد و برخی از حاکمان محلی تقاضاهای مهاجمان جدید را پذیرفتند و با هلندیها توافق نامههایی امضا کردند.
کشتار هلندیها در اندونزی به خاطر جوز هندی.
اما به محض اینکه قایقهای هلندی از بندر خارج میشدند، ساکنان به زندگی اول خود بازمیگشتند. بومیان ترجیح میدادند از آزادی تجارت خود لذت ببرند و میخواستند با انعقاد معاملات با کسانی که پول پرداخت میکردند، تا حد ممکن از ثروت سرزمین خود بهرهمند شوند. برای مردم جزیره فرقی نمیکرد با چه کسی معامله کنند آنها فقط منفعت میخواستند به همین خاطر با انگلیسیهایی که در سال ۱۶۰۳ وارد منطقه شدند همکاری کردند و با آنها معامله کردند تا در برابر رفتار خصمانه هلندیها تعادل برقرار کنند، البته هلندیها از این ماجرا خشمگین شدند احساس کردند که آرزوهای آنها در انحصار تجارت ادویه جات و جوز هندی از آن جزایر در شرف نابودی است.
هلندیها چندین عملیات انتقامجویانه علیه جزیره نشینان به راه انداختند، اما این امر موثر نبود، مردم مقاومت میکردند، یا وانمود میکردند که در برابر خواستههای هلند تسلیم میشوند، و سپس برای تجارت با انگلیسی بازمیگشتند.
در همین حال تنش بین شرکت هلندی شرقی هند و همتای انگلیسی آن بالا گرفت و در راس شرکت هلندی جان پترسون کوین، یکی از قدرتمندترین و سرسختترین مردان استعمار هلند در آسیا که نقش محوری در ساخت امپراتوری هلند در هند شرقی داشت، با ایدهای عجیب سرنوشت بومیان را سیاه کرد. ایده کوین این بود: اگر میخواهید از "سردرد" ناشی از شورش باندا خلاص شوید، چارهای ندارید جز اینکه همه مردم جزیره باندا را بکشید.
کوین در راس ارتش متشکل از ۱۶۰۰ سرباز هلندی با کمک گروهی از مزدوران ژاپنی به سوی جزیره قایقرانی کردند. وی در مارس ۱۶۲۱ حملهای همه جانبه به جزیره را آغاز کرد و اختلاف قدرت بین دو طرف بسیار زیاد بود و ارتش کوین توانست ظرف چند ساعت جزیره را کنترل کند و همین امر رهبران محلی را مجبور به انعقاد معاهداتی کرد که در آن شرایط هلند را پذیرفتند، اما این توافقنامه طولانی مدت نبود و مردم محلی درگیر "جنگ چریکی" علیه هلندیهای اشغالگر شدند و این بار تصمیم گرفتند برای همیشه "مشکل باندا" را خاتمه دهند.
کوین به افراد و مزدوران گانگستر ژاپنی خود دستور داد که انتقام بگیرند. دهها تن از رهبران اورنگ کایا را سر بریده و به چوبهای بامبو آویزان کردند. هزاران نفر از ساکنان یا با کشتن مستقیم یا با گرسنگی یا به دلیل اینکه خود را از صخرهها پرتاب کردند کشته شدند. تعدادی از مردم جزیره هم خودکشی کردند؛ و تعداد بسیار کمی به جزایر همسایه فرار کردند، در حالی که بقیه به جزیره همسایه جاوا منتقل شدند تا به عنوان برده مورد بهره برداری قرار گیرند.
برای حفظ بهره وری ادویه و جوز هندی در جزایر، هلندیها بردههایی را از هند شرقی، هند، چین و آفریقا وارد کردند و همچنین از کشاورزان هلندی کمک خواستند.
برآورد میشود که از ۱۴۰۰۰ ساکنان جزایر باندا، تنها ۴۸۰ تن از کشتار جان سالم به در بردند.
منبع: تابناک
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: هلند قتل شرکت هلندی هند شرقی جوز هندی هلندی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۶۷۷۶۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تحمیل ایده یا مشکلات شخصیتی؛ چرا سرمربیان هلندی در فوتبال انگلیس ناکام میمانند؟
زمانی فرانک دی بوئر توسط ژوزه مورینیو بدترین سرمربی تاریخ لیگ برتر معرفی شد. اما هموطنهای دی بوئر نیز عملکرد چندان درخشانی نداشتهاند.
طرفداری | طی سالیان اخیر سرمربیان فوتبال هلند عملکرد چندان جالبی در فوتبال انگلیس به ثبت نمیرسانند. اتفاقی که باعث شده است لوک ادواردز از تلگراف به بررسی آن بپردازد.
هنگام معرفی رسمی آرنه اسلوت به عنوان سرمربی جدید لیورپول، با توجه به عملکرد متوسط مربیان هلندی در لیگ برتر، تردیدهایی در مورد توانایی او برای تداوم موفقیتهای یورگن کلوپ به وجود خواهد آمد. اسلوت کار فوق العادهای در فاینورد انجام داده است. تیم او پس از مدتها فصل گذشته اردیویسه را فتح کرد و امسال نیز به قهرمانی جام حذفی دست یافت. او تابستان گذشته به دلایل مشخصی گزینه تاتنهام برای جانشینی آنتونیو کونته بود. مرد هلندی تحسین بسیاری را دریافت میکند. با این حال، فاینورد در فصل جاری پشت سر آیندهوون در رتبه دوم قرار میگیرد. فصلی که آژاکس به عنوان موفقترین تیم تاریخ لیگ هلند، عملکرد کابوسواری داشته است. با بررسی عملکرد سرمربیان هلندی در فوتبال انگلیس، به الگوی مشخصی میرسیم.
بهترین عملکرد در بین سرمربیان هلندی لیگ برتر انگلیس:
اریک تن هاخ | 72 | 39 | 12 | 21 | %54 |
گاس هیدینک | 34 | 18 | 12 | 4 | %53 |
لوئیس فن خال | 76 | 39 | 19 | 18 | %51 |
رونالد کومان | 123 | 55 | 27 | 41 | %45 |
رود گولیت | 104 | 51 | 26 | 37 | %39 |
مارتین یول | 202 | 75 | 51 | 76 | %37 |
رنه مئولیستین | 13 | 3 | 1 | 9 | %23 |
دیک ادووکات | 17 | 3 | 6 | 8 | %18 |
حتی آن مربیانی که تا حدودی موفق بودهاند، دوران طولانیمدتی در لیگ برتر نداشتهاند. تنها مارتین یول، سرمربی سابق تاتنهام و فولام، توانسته بیش از ۲۰۰ بازی در لیگ برتر را تجربه کند. در واقع، تاریخ به ما نشان میدهد با وجود موفقیت بازیکنان سرشناس هلند در فوتبال انگلیس، سرمربیان این کشور در لیگ برتر با مشکل مواجه میشوند. همه آنها شخصیتهای متفاوت با نقاط قوت و ضعف مخصوص خودشان را داشتند. برخی حداقل در ابتدا تاثیر مثبتی روی تیمشان اعمال کردند، اما گاس هیدینک، لوئیس فن خال، رونالد کومان، دیک ادووکات، رود گولیت و البته اریک تن هاخ، همگی در اندازههای مختلف، نتوانستند موفقیتهای قبلی خود را تکرار کنند.
فقط تن هاخ نیست که با وجود دست و پا کردن نامی بزرگ برای خود در آژاکس، در پیادهسازی ایدههایش در منچستریونایتد به مشکل برخورده است. فصل اول او در اولدترافورد با کسب سهمیه لیگ قهرمانان و قهرمانی در لیگ کاپ همراه شد، او در فصل دوم برای دومین بار متوالی به فینال افای کاپ رسیده اما در این لحظه برای حفظ شغلش میجنگد. اگرچه برخی انتقادات از عملکرد او میتواند اغراقآمیز باشد. با توجه به جایگاهی که آرنه اسلوت قرار است در آن قدم بگذارد، آیا عملکردی مشابه برای او در لیورپول مورد قبول قرار میگیرد؟ بعید به نظر میرسد تنها یک جام لیگ کاپ طی دو سال ابتدایی با توجه به دستاوردهای کلوپ و کیفیت تیمی که به ارث خواهد برد، به عنوان موفقیت تلقی شود.
منصفانه نگاه کنیم با وجود این که اریک تن هاخ در فینال جام حذفی با برنده سریالی به اسم پپ گواردیولا مواجه خواهد شد، او شانس کسب دومین جام دورانش در اولدترافورد را دارد. طی دوران 11 ساله پسافرگوسن، تنها ژوزه مورینیو در منچستریونایتد موفقتر عمل کرده است. آرنه اسلوت در چنین محیطی گام میگذارد. با ذکر این نکته که تن هاخ نسبت به او در لیگ هلند موفقتر عمل کرده است .مربیان هلندی با وجود موفقیتهای کوتاهمدت نمیتوانند عملکردشان را ادامه دهند. لوئیس فن خال در منچستریونایتد جام برد. گولیت با چلسی افای کاپ را فتح کرد و با نیوکاسل نیز به فینال رسید. کومان با ساوتهمپتون ششم شد.
شخصیت رک هلندی منجر به تنش میشوداینکه چرا مربیان هلندی در لیگ برتر انگلیس موفق نبودهاند، عجیب به نظر میرسد، چرا که در نگاه اول آنها شاید تطابق بیشتری با فرهنگ انگلیس داشته باشند. با توجه به فراوانی انگلیسیزبانان در هلند، مشکل زبان کمتر وجود دارد و هیچ یک از مربیان ذکر شده در بالا برای برقراری ارتباط با بازیکنان به مترجم نیاز نداشتند. با این حال، صراحت لهجه هلندیها شاید با برخی از بازیکنان سازگار نباشد. آنها در صحبتهای خود بسیار رک و صریح هستند. هنگامی که این موضوع را با رویکرد سنتی و سختگیرانه در سبک مربیگری ترکیب کنید، منجر به ایجاد تنش خواهد شد.
بازیکنان نیوکاسل که برای گولیت بازی میکردند، میگویند تکبر و نداشتن مهارتهای مدیریت بازیکنان توسط گولیت، عامل شکست او در سنت جیمز پارک بود، نه تاکتیکها یا دانش فوتبالی او. هرچه کمتر در مورد دوره کوتاه و فاجعهبار فرانک دیبوئر در کریستالپالاس صحبت شود، بهتر است. اما به عنوان یک نکته کلی، شاید دلیل ماندگاری کوتاهمدت مربیان هلندی در لیگ برتر این باشد که بازیکنان با تبدیل همکاری سرمربی هلندی از ماه به سال، دیگر نمیتوانند با او ادامه دهند. همچنین حس شوخطبعی در هلند با انگلستان بسیار متفاوت است. این ممکن است موضوعی به نظر کوچک برسد، اما در رختکن و تمرینات، شوخطبعی برای روحیه تیمی مهم است.
تصور اینکه هر یک از مربیان یاد شده برای کاهش تنش با بازیکنان و کارکنان خود، شوخی و خندهای داشته باشند، دشوار است. آیا ممکن است شما محیطی را ایجاد کنید که برای پرورش بازیکنان این لیگ بیش از حد دشوار و طاقتفرسا باشد؟ شاید این موضوع به نحوه مربیگری فوتبال در هلند مربوط باشد. برای کشوری با تنها 17.7 میلیون جمعیت، هلند همیشه در زمینه کیفیت بازیکنانی که پرورش میدهد، فراتر از حد انتظار ظاهر شده است. بخش زیادی از این موفقیت به خاطر نحوه پرورش بازیکنان از سن کم و تمرکز بر توانایی فنی به جای قدرت بدنی و آمادگی جسمانی است. روشهای تمرینی برای بازیکنان بزرگسال نیز مشابه است. همه بازیکنان از اینکه به آنها گفته شود کجا بایستند، کجا پاس بدهند، کجا با جزئیات ریز بدوند، لذت نمیبرند.
تفاوت ظریف اما اساسی بین تحمیل ایدهها و انتقال آنها وجود دارد. هلندیها تمایل دارند باور کنند که راه آنها تنها راه است؛ این که یک راه درست برای بازی وجود دارد و آن راه، ایدههای آنهاست که بر مبنای فوتبال مدرن پایهگذاری شده است. منصفانه اگر بگوییم، با توجه به میراث یوهان کرایف و آژاکس و تاثیر ماندگار آنها بر نحوه بازی، مربیان هلندی نیز به درستی به این موضوع اشاره میکنند .احتمالا و با وجود این که یک دیدگاه جسورانه محسوب میشود، بازیکنان لیگ برتر انگلیس نمیتوانند با رویکرد سرمربیان هلندی کنار بیایند.
موضوع دیگری به اسم مردانگی و غرور مردانه هم وجود دارد. سارینا ویگمن، سرمربی هلندی تیم ملی زنان انگلیس، موفقترین سرمربی فوتبال سهشیرها است. او در سال ۲۰۲۲ قهرمان یورو شد و در سال ۲۰۲۳ به فینال جام جهانی رسید. رویکرد او بسیار کلینگرتر است. او از بازیکنانش مراقبت میکند، روابط شخصی قویای میسازد، به شخصیت بازیکن به اندازهی فوتبال اهمیت میدهد. او به جای دیکته کردن، آموزش میدهد. بازیکنان انگلیس او را دوست دارند. شاید آرنه اسلوت بهتر است به جای تحمیل ایدههایش، با فراهم کردن آزادی عمل، خلاف سیاست هموطنانش، در لیگ برتر موفق شود. گاهی اوقات، چیزی فراتر از دانش فوتبال منجر به موفقیت میشود.
به قلم لوک ادواردز برای تلگراف
از دست ندهید ????????????????????????
جای خسرو حیدری بودم پیشنهاد منچسترسیتی را قبول میکردم! مرد هزار چهره؛ یورگن کلوپ مشاور مالی شد (فیلم) خوشحالی باورنکردنی جیمی کرگر در دیوار زرد! (فیلم) لیونل مسی در شکلوشمایلی که هرگز ندیدهاید! (عکس)